کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

هنوز نگرانی....؟


میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)


هنوز نگرانی....؟



یک شخصِ نگران استاد خوبی است. او آمادگی کافی برای روبه رو شدن با بدترین ها را دارد. چه بدترین هایی که در فال قهوه خود پیدا کرده است چه بدترین هایی که در شایعه ها شنیده است. حتی در مورد نشر اخبار روز؛


اخبار وقایع روز مثل شنیدن در مورد شیوع بیماری آنفلانزای خوکی و احتمال بالا رفتن مرگ و میر هم می تواند در مورد اشخاص مضطرب به شدت اثرگذار باشد.


در مورد نگرانی در همین وبلاگ صحبت کردیم باز هم مرور می کنیم. تلاش برای آمادگی در برابر احتمال های بد یا تهدید کننده ، نگرانی نامیده می شود. ممکن است گاهی احساس خوبی باشد بدون شک آمادگی چیز بدی نیست اما زیاده روی در آن طوری که بیقراری مداوم به همراه داشته باشد یا به نحوی روال زندگی شما را مختل کند و هر روز یا بیشتر اوقات در ذهن شما کشمکش موج بزند، اصلا خوب نیست. زیرا احساس می کنی زنجیره ای از افکار تکراری و غیر قابل کنترل که توجه اش به سمت پیامدهای منفی در آینده است در ذهنت موج می زند. می شود گفت وقتی نگران هستی، راه حل های مختلف را پیرامون حوادث در ذهن خود مرور می کنی که چندان حاصلی ندارد و تمام شدنی نیست.


توصیه می کنیم حتما اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنید زیرا اگر کنترل نشود:


- نگرانی توجه شما را معطوف به تهدید و خطر نگه می دارد.


- کم کم احساس درماندگی می کنید زیرا کنترل آن سخت به نظر می رسد.


- حس ابهام همچنان به قوت خود باقی می ماند زیرا نگرانی معطوف به آینده است  و حتی من که مشاور هستم کنترلی روی آینده ندارم پس تصمیم می گیرم به تکرار ذهنی آنچه که حاصل مثبتی ندارد، نپردازم.


 شما هم همین کار را بکنید.



تلفن پذیرش: 02177249607


مشاوره تلفنی روانشناسی: 9092301285


(تماس از تلفن های ثابت تهران همه روزه و ایام تعطیل)

 

حال اضطرابت چطور است؟


نوشته : میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)


حال اضطرابت چطور است؟


اضطراب آزار دهنده است، اذیت می کند؛ به تدریج کل زندگی را مختل می کند. به کارفرما شک می کنی؛ به رفتارهای همسرت اطمینان نداری؛ سعی می کنی حوادث را پیش بینی کنی با اطرافیانت بگو مگو می کنی، همیشه خودت را آماده نگه می داری، انگار قرار است جنگی شروع شود. حاضر نیستی به خودت بگویی: " تا الان که نبردی شروع نشده پس شواهدی هم وجود ندارد که اکنون شروع شود." و کمی آرام بگیری. اگر پاسخ می دهی اینها اثری ندارد تنها معنی اش این است که اضطرابت شدت گرفته و نیاز به جدیت و پیگیری در درمان دارد.

در غیر این صورت سعی می کنی اطمینان لازم را به هر طریقی به دست آوری تا لحظه ای آرام بگیری. خلاصه اینکه آرام و قرار نداری و یک جا بند نمی شوی.

در آخر این پیام بالغانه را از اطرافیانت می شنوی که گفته می شود من دیگر وظیفه ندارم بیش از این اطمینان تو را به دست آورم. برای اضطرابت کاری کن تا به زندگی مان آسیب بیشتری نزده است.

بخش تخصصی کلینیک اضطراب که توسط نگارنده مدیریت می شود با بهره گیری از روش های روان درمانی ، روش های تکنولوژیک(نوروفیدبک) ، اصلاح الگوی سبک کار و زندگی و تغذیه تلاش می کند رفتار، رابطه و پاسخ های شما را به الگوی بهتری سوق دهد که همراه با آرامش باشد. البته اگر شما همراهی کننده خوبی باشید و متعهد به تغییر خود.

 

پذیرش کلینیک: 02177249607

صدای مشاور: 9092301285


حال من خوب است فقط گاهی به شدت حرص می زنم...


نوشته: میرموسوی(موسس و مشاور کلینیک)


بیماری به اسم "باید"


حال من خوب است فقط گاهی به شدت حرص می زنم...


گفته اند" بایدها" پدر آدم را در می آورد؛ در یک کتاب روانشناسی می خواندم «وقتی عبارت های بایددار را متوجه دیگران می کنید در شما احساس رنج و خشم ایجاد می شود» مثلا وقتی می گویید: "فلانی آدم مسخره ای است و حق ندارد اینجوری با من صحبت کند...." یا" باید یاد بگیره درست حرف بزنه" جملاتی مثل "مادر شوهرم باید به من احترام می گذاشت" ... راننده احمق نباید جلو من می پیچید...


بله، شاید حق نداشته باشند، اما به هر حال مردم رفتار می کنند چه خوب و چه بد. چه ما خوشمان بیاید چه نیاید...! جایی ننوشته که شما با مردمی سرو کله خواهید زد که روان شان سالم است و کمال احترام را برایت قائلند. 


همان طور که یقینا بسیاری از این مردم حتی نمی دانند به محتوای این نوشته، یعنی "بایدها" مبتلا شده اند و لحظه به لحظه حالشان بدتر می شود. پس از این جماعت چه انتظاری داری؟ تو هستی که الان متوجه مشکلت شدی، فقط تو. اگر انتخاب کرده ای با آنها درگیر شوی، انتخاب با توست...!


نتیجه گرفتی که ما مردم را نمی توانیم کنترل کنیم؟ پس لطفا برای چیزی که ما نمی توانیم کنترل کنیم حرص نخورید، چیزی عوض نمی شود، با این حرصی که می خورید مردم لزوما عوض نمی شوند و جز موجی از احساس های منفی حاصلی ندارد. 


اگر خودت را خوب نکنی، "باید ها" باعث می شود هر روز جامعه ، مردم ، سیاست و آموزش پرورش و ... زیر سوال ببری. حالت مدام بدتر شود وقتی مدتی چرخه خشم و عصبانیت به شکل "افکار تکرار شونده" در ذهن تو تکرار شود، شاید خودت متوجه نشوی اما همسرت به من زنگ می زند و می گوید: شریک زندگیم مدتی است زود از کوره در می رود، وسیله می شکند، ناسزاگویی می کند، خواب خوبی ندارد، در خواب حرف می زند، از خواب می پرد  و.... حتی دستش رو من و فرزندم بلند می شود و بعدش احساس پشیمانی و خشم و در نهایت تو خودش می رود، چه کنم؟


.... بس است؟ یا باز بگویم؟

 

تلفن پذیرش کلینیک: 77249607


مشاوره تلفنی تهران:9092301285


مشاوره تلفنی تهران و کشوری: 9099071164



" شاهکارهای فکری" یک ذهن نگران


میرموسوی: (موسس و مشاور کلینیک)


" شاهکارهای فکری" یک ذهن نگران


ما نگران می شویم برای اینکه یک زنجیره ای از فکرهای  تکراری و غیر قابل کنترل  مرتب در ذهن در حال رفت و آمد است، برخلاف "فکر کردن های" منطقی که نتیجه گیری می کنیم در این شرایط نتیجه ای به دست نمی آید جز خستگی.


 این فکرها منفی ست  و غالبا افراد مبتلا به نگرانی صحنه های تراژیک بسیاری از افکار خود خلق می کنند . چنان در این زمینه "شاهکار پرور" هستند که نگو و نپرس؛"شاهکارهای فکری" مثل این جملات: 


اگه شوهرم با کسی بره تو رابطه چه؟ از کجا بفهمم الان با کسی هست یا نه؟ خانم ها تو مراسم خیلی نگاهش می کنند... این یعنی چی؟ شوهرم نباید اونها رو نگاه کنه.... شاید همین باعث بشه بره تو رابطه.... یعنی ممکنه این هم مثل بقیه مردها! خیانت کنه؟ دو سه روزیه که دیرتر میاد خونه، یعنی با کسی هست؟ ممکنه چون دو هفته پیش دعوامون شد و تا الانم سرد تر شده با کسی باشه؟ نکنه من خرابکاری کرده باشم... شاید پشیمون شده از ازدواجم...اگه دوست دخترهایی که قبلا داشت سر و کلشون پیدا شده باشه چی؟...


خب این پایان ماجرا نیست، کافیه یک روز یا نصف روز رو این طور پشت سر گذاشته باشه وقتی در پایان روز به چهره این خانم نگاه می کنی میشه فهمید که چیزی اتفاق افتاده، چنان مستاصل و خسته به نظر می رسد و در حالی که خانه دست نخورده باقی مانده و تعجب می کنی و پاسخ این تعجب هم چیزی نیست جز اینکه" "هیچی امروز کمی حال ندارم"؛


حالا وقتی همین افراد به ما مراجعه می کنند یکی دیگر از نشانه های نگرانی آنها در مورد همین اضطرابشان است و می پرسند که آیا من خوب می شوم؟  شوهرم از این وضع خسته نمی شود؟ پاسخ به سوال اول "بله" هست و پاسخ به سوال دوم این است که در صورتی که به همین وضع ادامه دهی بله، خسته می شود.


خب، اوضاع اگر روبراه نیست در اولین فرصت به همکارانمان مراجعه کنید در صورتی که نشانه های اضطرابی شما در مطلب قبل هم گفته ام خیلی خطرناک باشد مراجعه شما بسیار جدی می شود


اما در حال حاضر تا به همکاران ما دسترسی پیدا کنید همین قدر بگویم که  با این اضطراب نجنگید، بگذارید جریان خودش را داشته باشد. خیلی روی نگرانی ها و اینکه اتفاق می افتد یا خیر، کنجکاوی نکنید چون شدت بیشتری پیدا می کند  و خسته تر می شوید و در نتیجه ی خستگی، آستانه تحمل شما پایین می آید و آماده این هستید که زود از کوره در بروید.



مشاوره تلفنی تهران و شهرستان: 9099071164


مشاوره تلفنی تهران: 9092301285


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از 9 صبح الی 11 شب از تلفن های ثابت تهران و شهرستان)


تلفن پذیرش کلینیک: 02177249607

دلم شده یک کاسه خون


نوشته: میرموسوی

دلم شده یک کاسه خون.....



مرد: از پنجره زل زده بود بیرون؛ گاهی چنان با احساس با دوستاش حرف میزد انگار ماه هاست اونا رو ندیده.  اه اه اه بدم میاد وقتی اینکار رو می کنه، ببین دکتر قصدش کاملا مشخصه می خواد لج منو دربیاره، چه دلیل منطقی داره؟ من که کلا فراموش شدم؛ شب ها بلافاصله بعد شام میره سراغ گوشیش، چرا دوران نامزدی و اوایل زندگی این کار رو نمی کرد؟

نه قبول نمی کنم باید متوجه اشتباهش بشه، اول خانمم هست که باید بپذیره اشتباه کرده نه من.. .


****


مشاور: اگر فکر کنی باید اول اونه که باید درست بشه یا حرکتی کنه، باختی؛ مگه جلسه پیش نگفتی خیلی کارها برام تو زندگی کرده ؟ همین تو بودی اینو گفتی درسته؟ 

مرد: خب آره

 شاید در خانواده خودت این رفتار را داشتی؛ اما در زندگی زناشویی جاش نیست، شاید در محل کار این اعتقاد را داشته باشی؛ اما نه زیر یک سقف و با همسرت.


می دانی منظورم چه وقتیه؟


مشاور: قبلا هم در موردش صحبت کردیم ولی این قدر سرت شلوغه یادت رفته، این خیلی بده؛ یادته چه جوابی دادم؟

 گاهی باید آنچه که می گوییم و با هم رد و بدل می کنیم مرور کنی؛ این کار بیشتر از هر تکنیکی جواب می دهد. به توگفته بودم: بررسی کن شاید از بی توجهی نباشه؛ اون برات خیلی مایه گذاشته، خیلی کارها کرده طبیعت زن اینه که وقتی احساس سرخوردگی می کند، میره سراغ دیگران که احساسات خودش را درمیان بذاره و حرف بزنه تا سبک بشه یعنی داره میگه حمایت می خوام.


مرد: خب چرا درست و حسابی حرف نمیزنه؟

مشاور: گفتم که طبیعتش اینه ، تو هم باید حساسیت خودتو کمی بالا ببری و احساسات و رفتارشو رمزگشایی کنی. با یک خانم طرف هستی.


اون الان از این که از خودگذشتگی کرده حالا دیگه خسته شده، تو خیلی سرگرم کارت و نیازهای خودت بودی. این یعنی تو نیستی؛ پس کجایی؟


اون الان شروع کرده به سرزنش تو، که باعث ناراحتی اش شدی فکر می کنه کمتر از آنچه کاشته ، برداشت کرده. درسته که اون هم نباید سرزنش کنه، ولی پاسخش فعلا  سرزنش متقابل نیست مبادا این کار رو انجام بدی!


همسرت می گوید بیا سمت من الان وقتشه تو از من حمایت کنی، درسته چیزی نمی گویم ولی با کارهام دارم این پیام رو میدم که "دلم شده کاسه خون". دارم می گویم حمایتم کن، حوصله کن، گوش بده، همیشه ازت پول نمی خواهم، این رفتاها لزوما معنی اش هزینه کردن تو برای من نیست. من احساس می کنم خیلی کارها کردم خیلی با تو  و مشکلاتت ساختم، این حقم نیست. درکم کن.




مشاوره تلفنی روانشناسی تهران و شهرستان: 9099071164


همه روزه و ایام تعلطیل 


پذیرش حضوری: 02177249607