کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

عصبانیت، عصبانیت می آورد!

امین میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)


 عصبانیت، عصبانیت می آورد!


در گذشته باور بر این بود که برون ریزی احساس عصبانیت، مناسب بوده و باعث سلامتی می شود.

و چنین می پنداشتند که سرکوب عصبانیت شبیه نگه داشتن سرپوش یک زودپز است و سرانجام فشار بخار در آن به حد انفجار خواهد رسید. بنابراین باید ابراز شود مگر نه موجب بیماری می گردد.

این روزها، پژوهشها نتیجه دیگری حکایت می کند.

افرادی که عصبانیت خود را ابراز می کنند گرایش بیشتری به عصبانیت دارند

چرا که ابراز عصبانیت به طور قابل ملاحظه ای احساسهای منفی را افزایش می دهند.

پیش از ادامه این موضوع بهتر است به دلایل عصبانیت و مکانیزم آن بپردازیم:

موقعی که عصبانی می شوید، صفات و ویژگیهای منفی فردی که از دست او عصبانی هستید را بیشتر به خاطر می آورید. ناکامیها و کارهای اشتباه او را بیشتر یادآوری می کنید.

پس زمانی که عصبانیت خود را ابراز می کنید با صدای بلند همه ی این ادراکهای منفی خود را بیان می کنید، موارد منفی نیرومندتر می شوند و یادآوری آنها برای دفعه بعد آسانتر می شود.

به طور ساده، عصبانیت، ادراک منفی را شدیدتر می کند.

 

عصبانیت، عصبانیت را ایجاد می کند!


نشانی کلینیک: میدان رسالت- خیابان هنگام- خیابان فرجام- بعد از میدان صدم- ساختمان پزشکان نگین- طبقه 5 واحد 20

پذیرش کلینیک: 02177249607-- 02177450159-- 02177205873

" شاهکارهای فکری" یک ذهن نگران


میرموسوی: (موسس و مشاور کلینیک)


" شاهکارهای فکری" یک ذهن نگران


ما نگران می شویم برای اینکه یک زنجیره ای از فکرهای  تکراری و غیر قابل کنترل  مرتب در ذهن در حال رفت و آمد است، برخلاف "فکر کردن های" منطقی که نتیجه گیری می کنیم در این شرایط نتیجه ای به دست نمی آید جز خستگی.


 این فکرها منفی ست  و غالبا افراد مبتلا به نگرانی صحنه های تراژیک بسیاری از افکار خود خلق می کنند . چنان در این زمینه "شاهکار پرور" هستند که نگو و نپرس؛"شاهکارهای فکری" مثل این جملات: 


اگه شوهرم با کسی بره تو رابطه چه؟ از کجا بفهمم الان با کسی هست یا نه؟ خانم ها تو مراسم خیلی نگاهش می کنند... این یعنی چی؟ شوهرم نباید اونها رو نگاه کنه.... شاید همین باعث بشه بره تو رابطه.... یعنی ممکنه این هم مثل بقیه مردها! خیانت کنه؟ دو سه روزیه که دیرتر میاد خونه، یعنی با کسی هست؟ ممکنه چون دو هفته پیش دعوامون شد و تا الانم سرد تر شده با کسی باشه؟ نکنه من خرابکاری کرده باشم... شاید پشیمون شده از ازدواجم...اگه دوست دخترهایی که قبلا داشت سر و کلشون پیدا شده باشه چی؟...


خب این پایان ماجرا نیست، کافیه یک روز یا نصف روز رو این طور پشت سر گذاشته باشه وقتی در پایان روز به چهره این خانم نگاه می کنی میشه فهمید که چیزی اتفاق افتاده، چنان مستاصل و خسته به نظر می رسد و در حالی که خانه دست نخورده باقی مانده و تعجب می کنی و پاسخ این تعجب هم چیزی نیست جز اینکه" "هیچی امروز کمی حال ندارم"؛


حالا وقتی همین افراد به ما مراجعه می کنند یکی دیگر از نشانه های نگرانی آنها در مورد همین اضطرابشان است و می پرسند که آیا من خوب می شوم؟  شوهرم از این وضع خسته نمی شود؟ پاسخ به سوال اول "بله" هست و پاسخ به سوال دوم این است که در صورتی که به همین وضع ادامه دهی بله، خسته می شود.


خب، اوضاع اگر روبراه نیست در اولین فرصت به همکارانمان مراجعه کنید در صورتی که نشانه های اضطرابی شما در مطلب قبل هم گفته ام خیلی خطرناک باشد مراجعه شما بسیار جدی می شود


اما در حال حاضر تا به همکاران ما دسترسی پیدا کنید همین قدر بگویم که  با این اضطراب نجنگید، بگذارید جریان خودش را داشته باشد. خیلی روی نگرانی ها و اینکه اتفاق می افتد یا خیر، کنجکاوی نکنید چون شدت بیشتری پیدا می کند  و خسته تر می شوید و در نتیجه ی خستگی، آستانه تحمل شما پایین می آید و آماده این هستید که زود از کوره در بروید.



مشاوره تلفنی تهران و شهرستان: 9099071164


مشاوره تلفنی تهران: 9092301285


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از 9 صبح الی 11 شب از تلفن های ثابت تهران و شهرستان)


تلفن پذیرش کلینیک: 02177249607

روشی صحیح برای درمان اضطراب


روشی صحیح برای درمان اضطراب 

میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)

 

مدیتیشن و ریلکسیشن، موسیقی درمانی و روش هایی از این قبیل بسیار مفید هستند و یادگیری آن را همواره همه همکاران ما توصیه می کنند اما گاهی به عنوان روش درمانی تجویز نمی شود. مصرف دم نوش های گیاهی هم که این روزها رواج زیادی پیدا کرده و در هر کافی شاپی و رستورانی و حتی منازل و مهمانی ها رایج شده است  با این وجود، حتی از  نوع آرام بخش آن، باز هم به عنوان روش درمانی شناخته نمی شود. چه بسا افراد زیادی به آن پناه می برند برای تسکین یا تصور می کنند بهتر از داروست.

 

درمان اصلی مشکلاتی مثل اضطراب و استرس یا در حیطه دارو درمانی است یا شناخت درمانی و یا درمان های تکنولوژیک مثل نوروفیدبک 

 

اگر با علایم بالینی شدیدی مواجه هستید که مدت هاست از آن رنج می برید و بیشتر روزها آن را تجربه می کنید، مثل: بی قراری، خستگی، ضعف در تمرکز حواس یا احساس تهی شدن ذهن، از کوره در رفتن های زیاد، مشکلات خواب، خواب آَشفته، تپش قلب، تعریق و احساس ضعف و سستی؛



اینها علایمی هستند که تجربه مکرر و طولانی مدت آن تنها یک معنی دارد: مراجعه فوری به متخصص روانشناس بالینی و روانپزشک و پس از گرفتن دارو و شروع به مصرف آن سراغ روش هایی که در بالا از آن یاد شد، بروید البته به جز دم نوش! که صرفا می توانید برای دور هم نشستن و در مهمانی ها از آن استفاده کنید و تا زمانی که همچنان رایج است با سرو آن کلاس هم بگذارید!

 

سایر روش ها مثل موسیقی درمانی، مدیتیشن و ریلکسیشن در کنار درمان های اصلی کمک می کند شما احساس خودکنترلی بهتر، اضطراب کمتر، نگرانی کم و کنترل شده تر داشته باشید اگر همه این ها را منظم طی کنید امید است بتوانید بر اضطراب خود غلبه کنید. پس درمان درست را به کار بگیرید و اثر واقعی آن را لمس کنید.


مشاوره تلفنی تهران و شهرستان: 9099071164


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از ساعت 9 صبح الی 11 شب از تلفن های ثابت)


پذیرش حضوری: 77249607

نوروفیدبک برای بزرگسالان


نوروفیدبک برای بزرگسالان


درمان اضطراب و کنترل افسردگی


در مرکز نوروفیدبک و TDCS شرق تهران


- در این کلینیک ، در کنار نوروفیدبک روش های آرامبخشی ، شناخت درمانی و تغذیه سالم را می آموزید تا دارو درمانی به حداقل برسد و به تدریج قطع شود.

- پکیج رایگان که شامل بروشور و پادکست های آموزشی است دریافت خواهید کرد.

- در همایش های رایگان که فقط مختص به درمانجو می باشد شرکت خواهید کرد.


تلفن پذیرش :


02177249607


مشاوره تلفنی تهران و شهرستان و کسب اطلاعات بیشتر:


9099071164


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از تلفن های ثابت تهران و شهرستان)

بچه که بودم خیلی چیزا رو نمی دونستم...


نوشته: میرموسوی(مشاور و مسئول کلینیک)


دَم دمای غروب که می شد سکوت و قیافه پدر معنای خاصی داشت، به خصوص شب های سرد زمستون؛ پدر برایم در ابتدا ابهت داشت، مادر حساب می برد، نظم در خونه برپا بود ، هر کی به کاری مشغول بود؛ می فهمیدم پدر لحظاتی قبل فرمایشاتی داشته اند. وقتی به سن نوجوانی رسیدم انگار دیگه از ابهت خبری نبود، برایم پدری شده بود سخت گیر، سرزنشگر؛ گاهی به خودم می گفتم شاید چون دخترم سخت گیری می کنه خب حق داره، اما یه وقتایی دوست داشتم سرش داد بزنم بگم زیاده روی نکن بچه که نیستم. انگار ابهت و اقتدار پدر داشت نفس های آخرشو می کشید. اون موقع نمی دونستم که نمیشه با ابهت پدر جنگید.


سال های آخر دبیرستان بودم که پدر رو خشن تر دیدم. صداشو بم تر می کرد و با لحنی جدی و پدرسالاری یکی از اعتقادات راسخ و نفوذ ناپذیر خودش و پدربزرگ را تکرار می کرد: "پدر من همیشه یه جمله می گفت دم غروب همه خونه باشند.".... استغفرا... همسایه ها چی میگن....؟ "زن! دخترت رو خیلی وقیح و بی چشم و رو بارآوردی"


اینجور وقتا مادر در گوشم پچ پچ می کرد می فهمیدم حساب کار دستش اومده، اون موقع مادر رو درک نمی کردم.

نمی دونم چرا همیشه وقتی باباها این مدلی صحبت می کنند آدم یه احساس گناهی رو تجربه می کنه؟


احساس می کنی اگه غیر این رفتار کنی انگار که از یک قانون کلی و بی چون و چرای زندگی تبعیت نکردی خلاصه اینکه اگه تکرار کنی احتمالا شب ها خواب عاق والدینی و فرزند ناخلف و سرنوشت اضطراب بر انگیز این افکار رو می بینی... اوه چه سخت


اون موقع نمی دونستم که چه کار باید بکنم کسی هم نبود با من و نسل من صحبت کنه، اما الان فهمیدم که یا مثل خواهر بزرگترم باید خودمو با خصوصیات و انتظارات پدر وفق بدم یا اینکه به روش های مختلف متوسل بشم نقش های مختلفی بازی کنم تا بتونم کارمو پیش ببرم.


الان پدر بعد سال ها همچنان زیر لب غرغر می کنه و میگه: "این دختر که آخرش کار خودشو می کنه اگه یه سر سوزن به خواهرش می رفت اینقدر من و مادرشو حرص نمی داد" وقتی در همین لحظه زیر چشمی به خواهر نگاه می کنم جز یه "والد سرزنشگر" و شخصیتی مطیع چیزی نمی بینمو.... من که آخرش کار خودمو می کنم! با این تفاوت که پدر به غیر پدر، برایم بابایی هم هست!



صدای افتادن چیزی شبیه لیوان از آشپزخونه که اومد دفتر خاطرات رو انداحتم کنار و به چشم بهم زدنی رسیدم به آشپزخونه با خودم می گفتم باز این بچه خرابکاری کرد ناخودآگاه داد زدم: بدون اجازه به چی دست زدی مگه نگفتم حق نداری پاتو بذاری تو آشپزخونه... صورت دخترمو که دیدم انگار خودم بودم کمی قبل تر، سی سال پیش؛ تصویر پدر تو ذهنم نقش بست؛ به خودم نهیب زدم چه سعی بیهوده ای بود می خواستم نقش پدر و مادرم را ازشون بگیرم!



با این شماره فاصله ام به تو نزدیک است: 9092301285


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از تلفن های ثابت تهران و شهرستان بدون پیش شماره)


پذیرش کلینیک: 02177249607