کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

مهارت های گفتگو در زندگی زناشویی


میرموسوی(موسس و مشاور کلینیک)


گاهی زندگی فقط به یک گفتگوی خوب بند است، یک گفتگوی خوب تکلیف رابطه را روشن می کند یا بند دلت پاره می شود یا قرص و محکم می ماند؛ چه در کافه چه در خانه؛ مهم رو به رو نشستن و چشم در چشم صحبت کردن است. بس است دیگر اگر با خودت در کافه خلوت کردی و آرامشت شد سیگاری و فنجان قهوه ای؛ این بار سیگار و فنجان و تنهایی روح تو را می گیرد، حتی این رفتار با داستان "غار" که مریخی ها دم از آن می زنند فرق دارد کمکی نمی کند بلکه شهامتت رنگ می بازد، اعتبارت دود می شود.


درست است که گفتگو مواجه شدن با واقعیت ها هم هست، گاهی سخت است اما مواجه شو. زیر یک سقف زندگی کردن زورآزمایی نمی خواهد، منطق می خواهد، کار سختی نیست، باور کن؛ از دعوا و زورآزمایی راحت تر است. گفتگوی خوب یعنی گوش کردن دقیق، توجه به احساس های کلامی که می شنوی، کالبد شکافی انتظارها و خواسته ها و اهمیت دادن به آن.


در گفتگو  تن صدا، ژست، بلندی صدا، استفاده از کلمه های مناسب یا نامناسب و تماس چشمی آزموده می شود نه قدرت بدنی.

گاهی زندگی فقط به یک گفتگوی خوب بند است.....


 

با این شماره فاصله ام به تو نزدیک است: 9099071164


(تماس روی خط صدای مشاور همه روزه و ایام تعطیل از ساعت 9 صبح الی 9 شب)

پذیرش: 02177249607


https://www.facebook.com/roshangari.cs


وقتی مهارت های گفتگو ضعیف است




نوشته: میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)



وقتی مهارت های گفتگو ضعیف است


صدایت از همسرت بلندتر می شود، فراموش می کنی، شاید نمی خواهی بدانی که تو مرد هستی و قرار نیست با "فریاد" و "برچسب زدن" صحبت کنی؛ حتی اگر خانم تو شخصی است که سر تا پا ایراد دارد. پس توپ را در زمین او نینداز.


وقتی مهارت های گفتگو ضعیف است، حاشا می کنی، منکر کاری که کردی می شوی؛ در این صورت در گفتگو با همسرت در حالی که رو به روی هم نشسته اید این عبارت اعتراض گونه از طرف مقابلت بیان می شود: عزیزم برای یک بار هم که شده صادق باش!


جلو مشاور هم معلق بازی!

اگر نخواهی مشکل خودت را قبول کنی و کمی بالغانه به موضوع نگاه کنی، کم کم سر و کله " نعل وارونه" هم پیدا می شود یا در حق مشاورت یا در حق همسرت! همسرت و مشاور هر دو با این رفتار آشنا هستند بهتر است از این " تــز" استفاده نکنی.


اگر دستت " رو" بشود نتیجه مشخص است یا کلینیک را با اعتراض و به بیراهه کشاندن بحث و قبول نداشتن فرایند مشاوره ترک می کنی یا می پذیری!

راه دوم را توصیه می کنم، "بپذیر" خود را مقبول تر نشان می دهی و با شهامت؛ حالا توپ در زمین توست.

 

 

پذیرش کلینیک:02177249607


مشاوره تلفنی کشوری: 9099071164


بچه که بودم خیلی چیزا رو نمی دونستم...


نوشته: میرموسوی(مشاور و مسئول کلینیک)


دَم دمای غروب که می شد سکوت و قیافه پدر معنای خاصی داشت، به خصوص شب های سرد زمستون؛ پدر برایم در ابتدا ابهت داشت، مادر حساب می برد، نظم در خونه برپا بود ، هر کی به کاری مشغول بود؛ می فهمیدم پدر لحظاتی قبل فرمایشاتی داشته اند. وقتی به سن نوجوانی رسیدم انگار دیگه از ابهت خبری نبود، برایم پدری شده بود سخت گیر، سرزنشگر؛ گاهی به خودم می گفتم شاید چون دخترم سخت گیری می کنه خب حق داره، اما یه وقتایی دوست داشتم سرش داد بزنم بگم زیاده روی نکن بچه که نیستم. انگار ابهت و اقتدار پدر داشت نفس های آخرشو می کشید. اون موقع نمی دونستم که نمیشه با ابهت پدر جنگید.


سال های آخر دبیرستان بودم که پدر رو خشن تر دیدم. صداشو بم تر می کرد و با لحنی جدی و پدرسالاری یکی از اعتقادات راسخ و نفوذ ناپذیر خودش و پدربزرگ را تکرار می کرد: "پدر من همیشه یه جمله می گفت دم غروب همه خونه باشند.".... استغفرا... همسایه ها چی میگن....؟ "زن! دخترت رو خیلی وقیح و بی چشم و رو بارآوردی"


اینجور وقتا مادر در گوشم پچ پچ می کرد می فهمیدم حساب کار دستش اومده، اون موقع مادر رو درک نمی کردم.

نمی دونم چرا همیشه وقتی باباها این مدلی صحبت می کنند آدم یه احساس گناهی رو تجربه می کنه؟


احساس می کنی اگه غیر این رفتار کنی انگار که از یک قانون کلی و بی چون و چرای زندگی تبعیت نکردی خلاصه اینکه اگه تکرار کنی احتمالا شب ها خواب عاق والدینی و فرزند ناخلف و سرنوشت اضطراب بر انگیز این افکار رو می بینی... اوه چه سخت


اون موقع نمی دونستم که چه کار باید بکنم کسی هم نبود با من و نسل من صحبت کنه، اما الان فهمیدم که یا مثل خواهر بزرگترم باید خودمو با خصوصیات و انتظارات پدر وفق بدم یا اینکه به روش های مختلف متوسل بشم نقش های مختلفی بازی کنم تا بتونم کارمو پیش ببرم.


الان پدر بعد سال ها همچنان زیر لب غرغر می کنه و میگه: "این دختر که آخرش کار خودشو می کنه اگه یه سر سوزن به خواهرش می رفت اینقدر من و مادرشو حرص نمی داد" وقتی در همین لحظه زیر چشمی به خواهر نگاه می کنم جز یه "والد سرزنشگر" و شخصیتی مطیع چیزی نمی بینمو.... من که آخرش کار خودمو می کنم! با این تفاوت که پدر به غیر پدر، برایم بابایی هم هست!



صدای افتادن چیزی شبیه لیوان از آشپزخونه که اومد دفتر خاطرات رو انداحتم کنار و به چشم بهم زدنی رسیدم به آشپزخونه با خودم می گفتم باز این بچه خرابکاری کرد ناخودآگاه داد زدم: بدون اجازه به چی دست زدی مگه نگفتم حق نداری پاتو بذاری تو آشپزخونه... صورت دخترمو که دیدم انگار خودم بودم کمی قبل تر، سی سال پیش؛ تصویر پدر تو ذهنم نقش بست؛ به خودم نهیب زدم چه سعی بیهوده ای بود می خواستم نقش پدر و مادرم را ازشون بگیرم!



با این شماره فاصله ام به تو نزدیک است: 9092301285


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از تلفن های ثابت تهران و شهرستان بدون پیش شماره)


پذیرش کلینیک: 02177249607

 

حرف دل زیاد بود ولی کو گوش شنوا



نوشته: امین میرموسوی


حرف دل زیاد بُــــــــود ولی کــــــو گــــــوش شنوا

 

دهه بیست و یا  سی ممکن است هیجان انگیزترین دوران زندگی باشه، کافی است فقط چند ماه از آن را تجربه کرده باشید می دانید چه می گویم؛ تجربه بودن با کسی که دوستم دارد، درکم می کند، هر کار مهمی را برای دیدن من نیمه کاره رها می کرد، رد پایش در همه کافه های شهر هست، کسی که قد و بالایش را دوست داشتم، عطرش را دوست داشتم، صدایش آرام بخش بود، همراه هم خندیدیم و وقتی بغض داشتم دلم قرص بود که اون هست، چه سلفی هایی که یادگاری نگرفتیم، چه مسیرهایی که پیاده نرفتیم، اصلا احساس خستگی نمی کردم احساس و انرژی عجیبی بود.

این صحبت ها و دردل ها از آن خانم هایی است که حالا تجربه متفاوتی را پشت سر می گذراند حالا با تصور اینکه شخص مورد علاقه با همان ظرفیت قبلی در دسترس می باشد به رابطه ادامه دادند و اکنون زیر یک سقف زندگی می کنند ولی از آن هم انرژی و توجه خبری نیست.چرا؟

- یکی از علت ها، واکنش طبیعی تلاش یک مرد برای جذب جنس مخالف است که احتمالا پس از به دست آوردن تغییر کرده و فروکش می کند. در ضمن آقایان کمتر استعداد نگه داری رابطه را دارند. پاسخ: اگر مرد استعداد نگه داری نداشته باشد هیچ تلاشی هم برای آموزش نکند ، امیدی به خیر در این رابطه نخواهد بود.

- تفاوت های طبیعی بین دو جنس مساله مهم دیگری است که باعث می شود خانم ها احساس کنند از سوی مردان درک نمی شوند. در این جا هم زن و هم مرد نیاز به آموزش دارند.

- یکی از همین تفاوت ها نیاز به شنیده شدن در یک زن است که گاها از میزان توجه و حوصله آقایان خارج است. همین باعث می شود که خانم ها شاکی باشند و مرتب این جمله را بگویند که شوهرم وقتی به خونه می رسد یا حوصله ندارد یا خسته است یا با موبایل بازی می کند، به هر حال برای شنیدن هیچ وقت آماده نیست و بدتر از همه اینکه تازه نزدیک به نیمه شب به سراغ من می آید!!

همین ها باعث می شود به این نتیجه برسیم که حرف دل زیاد بــُــود ولی گوش شنوا مشاور است نه شوهر!!! و در خواست ما این است که لطفا "زناشویی" را بیاموزید و اجرا کنید.

در این مسیر همراه شما هستیم.



مشاوره تلفنی تهران: 9092301285

مشاوره تلفنی کشوری( تهران و شهرستان): 9099071164

(تماس از تلفن های ثابت بدون پیش شماره)

تلفن پذیرش: 02177249607

 

مشاوره ای برای یک ارتباط بهتر



من حساس تر از تو هستم....!


نوشته: امین میرموسوی


(موسس کلینیک)



یکی از ویژگی هایی که باعث اختلاف مکرر بین زن و شوهر می شود، هیجانی بودن یکی از طرفین است و درست در مقابلش کسی قرار دارد که حساسیت هیجانی پایین تری دارد.


این طور دیده شده که افرادی که حساسیت هیجانی بالاتری دارند قبل از اینکه بفهمند، دچار نوعی احساس می شوند.به نظر می رسد این افراد از راه اصطلاحا "شم و شهود" متوجه می شوند دیگری چه احساسی دارد؟ به چه فکر می کند...


 شاید شنیده باشیم که کسی گفته باشد: "حس کردم منظورش اینه که.... ". "چیزی نگفت ولی حسم بهم میگه...." 


این ویژگی می تواند بد باشد چون اگر کنترل نشود در یک مذاکره و گفتگو آشفتگی ایجاد می کند، مانع از گفتگو می شود و خلاصه اینکه تنش آفرین است. وای به روزی که در یک رابطه زناشویی، به عنوان مثال زن حساسیت هیجانی بالاتری از مرد داشته باشد و مرد درست در نقطه مقابل قرار گرقته باشد؛ دعوای بسیاری از زوج ها به علت وجود حساسیت در یکی یا هر دوی آن هاست.


کسی که حساسیت هیجانی پایینی دارد گاه با دیر واکنش نشان دادن به همسرش باعث می شود که همسرش دچار سوء تفاهم شود به نظر او احساسش درک نشده و یا به او اهمیت داده نشده است.


بسیاری از ظرافت های رفتاری و احساسی را که زن انتظار فهمیدنش را دارد ، مرد متوجه نمی شود یا دیر می فهمد. به نحوی که زن سرخورده و دلسرد می شود.


پیشنهاد: در این رابطه انتظار می رود هر دو به سهم خود تلاش کنند؛ مردی که حساسیت هیجانی کمتری دارد تلاش کند با درک حساسیت های همسر  و  زن با کاهش حساسیت های خود در شخصیتش به بهبود رابطه بپردازند.



پذیرش کلینیک: 02177249607


مشاوره تلفنی تهران و شهرستان:9099071164




ضمنا هر گونه استفاده از مطالب این وبلاگ و وبلاگ های تحت مدیریت نگارنده صرفا منوط به اجازه از ایشان می باشد.