کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

کلینیک مشاوره شرق تهران02177249607

وبلاگی با هدف اطلاع رسانی درباره راهنمایی و مشاوره تلفنی، دارای مجوز از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، تحت مدیریت امین میرموسوی( روانشناس مناطق عملیاتی جنوب کشور - شرکت نفت)

ازدواجی عاقلانه



                                  

نوشته: میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)


وقتی از چاله به چاه می افتیم



وقتی بحران هایی در زندگی پشت سر می گذارید از قبیل فوت اعضای والدین یا شکست های شغلی یا عاطفی، اعتیادی که تازه ترک کرده اید و.... به خصوص منظورم حوادثی است که فشار روانی آن بسیار زیاد است به طوری که به شدت ذهن و احساس شما را مشغول کرده، وارد روابط عاطفی به خصوص ازدواج نشوید تا فاصله زمانی لازم را از بحران بگیرید و به تعادل لازم برسید.


 این تصور که ورود به رابطه عاطفی حال من را عوض می کند ریسک بالا و خطرناکی است. شریک شما وظیفه تحمل ناراحتی های شما و مدارا کردن با وضعیت دشوار شما را ندارد، لطفا آن را در خلوت خود و با حمایت متخصصان حل کنید. شریک زندگی شما با شما وارد رابطه می شود که تحت حمایت های شما قرار بگیرد نه بالعکس؛ 

متاسفانه بسیاری از والدین برای اینکه فرزندشان ناراحتی کمتری تحمل کند برای او نسخه تشکیل خانواده می پیچند.


بنابراین این باورها را دور بریزید:


 - روابط جدید مثل ازدواج می تواند حال من را بهتر کند.


- شریک زندگی برای پشت سر گذراندن بحرانی که پیش رو دارم حمایتم می کند.


پذیرش کلینیک: 02177249607


صدای مشاور: 9099071164

(تماس روی خط صدای مشاور همه روزه و ایام تعطیل از ساعت 9 صبح الی 9 شب)

بچه که بودم خیلی چیزا رو نمی دونستم...


نوشته: میرموسوی(مشاور و مسئول کلینیک)


دَم دمای غروب که می شد سکوت و قیافه پدر معنای خاصی داشت، به خصوص شب های سرد زمستون؛ پدر برایم در ابتدا ابهت داشت، مادر حساب می برد، نظم در خونه برپا بود ، هر کی به کاری مشغول بود؛ می فهمیدم پدر لحظاتی قبل فرمایشاتی داشته اند. وقتی به سن نوجوانی رسیدم انگار دیگه از ابهت خبری نبود، برایم پدری شده بود سخت گیر، سرزنشگر؛ گاهی به خودم می گفتم شاید چون دخترم سخت گیری می کنه خب حق داره، اما یه وقتایی دوست داشتم سرش داد بزنم بگم زیاده روی نکن بچه که نیستم. انگار ابهت و اقتدار پدر داشت نفس های آخرشو می کشید. اون موقع نمی دونستم که نمیشه با ابهت پدر جنگید.


سال های آخر دبیرستان بودم که پدر رو خشن تر دیدم. صداشو بم تر می کرد و با لحنی جدی و پدرسالاری یکی از اعتقادات راسخ و نفوذ ناپذیر خودش و پدربزرگ را تکرار می کرد: "پدر من همیشه یه جمله می گفت دم غروب همه خونه باشند.".... استغفرا... همسایه ها چی میگن....؟ "زن! دخترت رو خیلی وقیح و بی چشم و رو بارآوردی"


اینجور وقتا مادر در گوشم پچ پچ می کرد می فهمیدم حساب کار دستش اومده، اون موقع مادر رو درک نمی کردم.

نمی دونم چرا همیشه وقتی باباها این مدلی صحبت می کنند آدم یه احساس گناهی رو تجربه می کنه؟


احساس می کنی اگه غیر این رفتار کنی انگار که از یک قانون کلی و بی چون و چرای زندگی تبعیت نکردی خلاصه اینکه اگه تکرار کنی احتمالا شب ها خواب عاق والدینی و فرزند ناخلف و سرنوشت اضطراب بر انگیز این افکار رو می بینی... اوه چه سخت


اون موقع نمی دونستم که چه کار باید بکنم کسی هم نبود با من و نسل من صحبت کنه، اما الان فهمیدم که یا مثل خواهر بزرگترم باید خودمو با خصوصیات و انتظارات پدر وفق بدم یا اینکه به روش های مختلف متوسل بشم نقش های مختلفی بازی کنم تا بتونم کارمو پیش ببرم.


الان پدر بعد سال ها همچنان زیر لب غرغر می کنه و میگه: "این دختر که آخرش کار خودشو می کنه اگه یه سر سوزن به خواهرش می رفت اینقدر من و مادرشو حرص نمی داد" وقتی در همین لحظه زیر چشمی به خواهر نگاه می کنم جز یه "والد سرزنشگر" و شخصیتی مطیع چیزی نمی بینمو.... من که آخرش کار خودمو می کنم! با این تفاوت که پدر به غیر پدر، برایم بابایی هم هست!



صدای افتادن چیزی شبیه لیوان از آشپزخونه که اومد دفتر خاطرات رو انداحتم کنار و به چشم بهم زدنی رسیدم به آشپزخونه با خودم می گفتم باز این بچه خرابکاری کرد ناخودآگاه داد زدم: بدون اجازه به چی دست زدی مگه نگفتم حق نداری پاتو بذاری تو آشپزخونه... صورت دخترمو که دیدم انگار خودم بودم کمی قبل تر، سی سال پیش؛ تصویر پدر تو ذهنم نقش بست؛ به خودم نهیب زدم چه سعی بیهوده ای بود می خواستم نقش پدر و مادرم را ازشون بگیرم!



با این شماره فاصله ام به تو نزدیک است: 9092301285


(تماس همه روزه و ایام تعطیل از تلفن های ثابت تهران و شهرستان بدون پیش شماره)


پذیرش کلینیک: 02177249607

 

خدمات مشاوره خانواده در شرق تهران

خدمات حضوری مرکز مشاوره ازدواج و خانواده 


تلفن تماس جهت پذیرش حضوری:


02177249607


نشانی ما:


خیابان فرجام- تقاطع خیابان آیت و میدان صدم- ساختمان پزشکان نگین- طبقه 5 واحد 20

ضرورت آموزش های پیش از ازدواج


نوشته: امین میرموسوی(مشاور)




ضرورت مشاوره ها و آموزش های پیش از ازدواج



واکنش سریع، صبوری کم، ابراز تند احساسات و خودمحوری از مهم ترین دلایل حل نشدن مشکلات زن و شوهر ها به خصوص آنهایی است که در سن کم ازدواج می کنند. ازدواج در سن کم بد نیست، به شرطی که دختر و پسر آموزش های لازم را دیده باشند که متاسفانه نه تنها ندیده اند، بلکه در مورد تفاوت های زن و مرد و نحوه ارتباط گرفتن با یکدیگر و نحوه مطرح کردن خواسته ها اطلاعاتی ندارند و تنها در به دست آوردن هم تلاش می کنند و اصطلاحا، "مخ زنی" را خوب بلدند اما پس از رسیدن به هدف، به مهارت های ادامه رابطه و آمادگی های پیش از ازدواج توجهی نمی کنند.


این افراد خودمحورند؛ در برابر چالش ها، احساسات سریع و تند نشان می دهند و متاسفانه این رفتار ها پیامدهای بدی دارد و غالبا در سن کم از افراد سر می زند. همسران این افراد پس از مواجه با مشکلات رفتاری و هیجانی شریک زندگی، در ادامه زندگی دچار تردید می شوند و اطمینان های زیادی را می خواهند و این رفتارها به راحتی روی صمیمیت زناشویی تاثیر می گذارد.

توصیه می شود دختر و پسرهای جوان اگر در طول دوره آشنایی این ویژگی ها را در یکدیگر می بیند برای شناخت بیشتر و آموزش نحوه ارتباط بین فردی قبل از ازدواج کمک حرفه ای دریافت کنند.


مهارت های مورد نیاز آنها شامل:

- به تاخیر انداختن واکنش

- ارزیابی مجدد فکری

- تغییر جهت توجه

- غلبه بر خود محوری

- آموزش و به کارگیری همدلی

- آگاهی از خصوصیات جنس مخالف

و سپس استفاده از اصول گفتگوی موثر در رابطه متقابل است



پذیرش کلینیک: 02177249607



نشانی ما: خیابان فرجام- تقاطع خیابان آیت و میدان صدم-ساختمان پزشکان نگین- طبقه 5 واحد 20