ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
نوشته : میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)
حال اضطرابت چطور است؟
اضطراب آزار دهنده است، اذیت می کند؛ به تدریج کل زندگی را مختل می کند. به کارفرما شک می کنی؛ به رفتارهای همسرت اطمینان نداری؛ سعی می کنی حوادث را پیش بینی کنی با اطرافیانت بگو مگو می کنی، همیشه خودت را آماده نگه می داری، انگار قرار است جنگی شروع شود. حاضر نیستی به خودت بگویی: " تا الان که نبردی شروع نشده پس شواهدی هم وجود ندارد که اکنون شروع شود." و کمی آرام بگیری. اگر پاسخ می دهی اینها اثری ندارد تنها معنی اش این است که اضطرابت شدت گرفته و نیاز به جدیت و پیگیری در درمان دارد.
در غیر این صورت سعی می کنی اطمینان لازم را به هر طریقی به دست آوری تا لحظه ای آرام بگیری. خلاصه اینکه آرام و قرار نداری و یک جا بند نمی شوی.
در آخر این پیام بالغانه را از اطرافیانت می شنوی که گفته می شود من دیگر وظیفه ندارم بیش از این اطمینان تو را به دست آورم. برای اضطرابت کاری کن تا به زندگی مان آسیب بیشتری نزده است.
بخش تخصصی کلینیک اضطراب که توسط نگارنده مدیریت می شود با بهره گیری از روش های روان درمانی ، روش های تکنولوژیک(نوروفیدبک) ، اصلاح الگوی سبک کار و زندگی و تغذیه تلاش می کند رفتار، رابطه و پاسخ های شما را به الگوی بهتری سوق دهد که همراه با آرامش باشد. البته اگر شما همراهی کننده خوبی باشید و متعهد به تغییر خود.
پذیرش کلینیک: 02177249607
صدای مشاور: 9092301285
نوشته: میرموسوی(موسس و مشاور کلینیک)
مهمانی و فراموشی آقایان
یکی از گله خانم ها این است که شوهرانشان در جمع مهمانی که قرار می گیرند، چنان تمام توجه شان به مهمانی و دید و بازدید می شود که آنها را فراموش می کنند و انگار که همسری ندارند!
در صورتی که یکی از نشانه های مهم بودن ما مردها برای همسرانمان همین توجه چه در منزل و چه در مهمانی هاست.
قرار نیست تمام تایم را در مهمانی به همسرمان اختصاص دهیم اما همین که هر از گاهی به بهانه ای در کنارش قرار بگیریم و در گفتگو ها به بیان اهمیتش و تعریف از او بپردازیم و یا صرفا گفتگویی مختصر با او داشته باشیم و نشان دهیم در مهمانی قرار نیست تو را فراموش کنیم، کافی است و برای زن اهمیت دارد.
پذیرش کلینیک: 02177249607
نوشته: میرموسوی(موسس و مشاور کلینیک)
بیماری به اسم "باید"
حال من خوب است فقط گاهی به شدت حرص می زنم...
گفته اند" بایدها" پدر آدم را در می آورد؛ در یک کتاب روانشناسی می خواندم «وقتی عبارت های بایددار را متوجه دیگران می کنید در شما احساس رنج و خشم ایجاد می شود» مثلا وقتی می گویید: "فلانی آدم مسخره ای است و حق ندارد اینجوری با من صحبت کند...." یا" باید یاد بگیره درست حرف بزنه" جملاتی مثل "مادر شوهرم باید به من احترام می گذاشت" ... راننده احمق نباید جلو من می پیچید...
بله، شاید حق نداشته باشند، اما به هر حال مردم رفتار می کنند چه خوب و چه بد. چه ما خوشمان بیاید چه نیاید...! جایی ننوشته که شما با مردمی سرو کله خواهید زد که روان شان سالم است و کمال احترام را برایت قائلند.
همان طور که یقینا بسیاری از این مردم حتی نمی دانند به محتوای این نوشته، یعنی "بایدها" مبتلا شده اند و لحظه به لحظه حالشان بدتر می شود. پس از این جماعت چه انتظاری داری؟ تو هستی که الان متوجه مشکلت شدی، فقط تو. اگر انتخاب کرده ای با آنها درگیر شوی، انتخاب با توست...!
نتیجه گرفتی که ما مردم را نمی توانیم کنترل کنیم؟ پس لطفا برای چیزی که ما نمی توانیم کنترل کنیم حرص نخورید، چیزی عوض نمی شود، با این حرصی که می خورید مردم لزوما عوض نمی شوند و جز موجی از احساس های منفی حاصلی ندارد.
اگر خودت را خوب نکنی، "باید ها" باعث می شود هر روز جامعه ، مردم ، سیاست و آموزش پرورش و ... زیر سوال ببری. حالت مدام بدتر شود وقتی مدتی چرخه خشم و عصبانیت به شکل "افکار تکرار شونده" در ذهن تو تکرار شود، شاید خودت متوجه نشوی اما همسرت به من زنگ می زند و می گوید: شریک زندگیم مدتی است زود از کوره در می رود، وسیله می شکند، ناسزاگویی می کند، خواب خوبی ندارد، در خواب حرف می زند، از خواب می پرد و.... حتی دستش رو من و فرزندم بلند می شود و بعدش احساس پشیمانی و خشم و در نهایت تو خودش می رود، چه کنم؟
.... بس است؟ یا باز بگویم؟
تلفن پذیرش کلینیک: 77249607
مشاوره تلفنی تهران:9092301285
مشاوره تلفنی تهران و کشوری: 9099071164
میرموسوی: (موسس و مشاور کلینیک)
" شاهکارهای فکری" یک ذهن نگران
ما نگران می شویم برای اینکه یک زنجیره ای از فکرهای تکراری و غیر قابل کنترل مرتب در ذهن در حال رفت و آمد است، برخلاف "فکر کردن های" منطقی که نتیجه گیری می کنیم در این شرایط نتیجه ای به دست نمی آید جز خستگی.
این فکرها منفی ست و غالبا افراد مبتلا به نگرانی صحنه های تراژیک بسیاری از افکار خود خلق می کنند . چنان در این زمینه "شاهکار پرور" هستند که نگو و نپرس؛"شاهکارهای فکری" مثل این جملات:
اگه شوهرم با کسی بره تو رابطه چه؟ از کجا بفهمم الان با کسی هست یا نه؟ خانم ها تو مراسم خیلی نگاهش می کنند... این یعنی چی؟ شوهرم نباید اونها رو نگاه کنه.... شاید همین باعث بشه بره تو رابطه.... یعنی ممکنه این هم مثل بقیه مردها! خیانت کنه؟ دو سه روزیه که دیرتر میاد خونه، یعنی با کسی هست؟ ممکنه چون دو هفته پیش دعوامون شد و تا الانم سرد تر شده با کسی باشه؟ نکنه من خرابکاری کرده باشم... شاید پشیمون شده از ازدواجم...اگه دوست دخترهایی که قبلا داشت سر و کلشون پیدا شده باشه چی؟...
خب این پایان ماجرا نیست، کافیه یک روز یا نصف روز رو این طور پشت سر گذاشته باشه وقتی در پایان روز به چهره این خانم نگاه می کنی میشه فهمید که چیزی اتفاق افتاده، چنان مستاصل و خسته به نظر می رسد و در حالی که خانه دست نخورده باقی مانده و تعجب می کنی و پاسخ این تعجب هم چیزی نیست جز اینکه" "هیچی امروز کمی حال ندارم"؛
حالا وقتی همین افراد به ما مراجعه می کنند یکی دیگر از نشانه های نگرانی آنها در مورد همین اضطرابشان است و می پرسند که آیا من خوب می شوم؟ شوهرم از این وضع خسته نمی شود؟ پاسخ به سوال اول "بله" هست و پاسخ به سوال دوم این است که در صورتی که به همین وضع ادامه دهی بله، خسته می شود.
خب، اوضاع اگر روبراه نیست در اولین فرصت به همکارانمان مراجعه کنید در صورتی که نشانه های اضطرابی شما در مطلب قبل هم گفته ام خیلی خطرناک باشد مراجعه شما بسیار جدی می شود
اما در حال حاضر تا به همکاران ما دسترسی پیدا کنید همین قدر بگویم که با این اضطراب نجنگید، بگذارید جریان خودش را داشته باشد. خیلی روی نگرانی ها و اینکه اتفاق می افتد یا خیر، کنجکاوی نکنید چون شدت بیشتری پیدا می کند و خسته تر می شوید و در نتیجه ی خستگی، آستانه تحمل شما پایین می آید و آماده این هستید که زود از کوره در بروید.
مشاوره تلفنی تهران و شهرستان: 9099071164
مشاوره تلفنی تهران: 9092301285
(تماس همه روزه و ایام تعطیل از 9 صبح الی 11 شب از تلفن های ثابت تهران و شهرستان)
تلفن پذیرش کلینیک: 02177249607